کاردرمانی عبارت است از استفاده درمانی از کارها و فعالیتهای روزمره زندگی برای افراد و گروهها با هدف تسهیل مشارکت آنها در نقشهای زندگی و موقعیتهای منزل، مدرسه، محیط کار و اجتماع.
طبق تعریف انجمن کاردرمانی آمریکا در سال ۱۹۸۱؛ کاردرمانی علم استفاده از فعالیتهای هدفمند در افراد مبتلا به بیماریها یا ضایعات جسمی، اختلال در عملکردهای روانی_اجتماعی، ناتوانیهای رشدی، اختلالات یادگیری و سالمندان؛ به منظور پیشگیری از ناتوانی، حفظ حداکثر استقلال و کسب سلامتی است.
خدمات کاردرمانی با هدف ارتقای سلامت، و بهزیستی، و برای کسانی که دچار یا در خطر بیماری، ضایعه، اختلال، عارضه، نقص، ناتوانی، محدودیت فعالیت، یا محدودیت در مشارکت هستند، ارائه داده میشود.
کاردرمانی یکی از رشتههای شاخهٔ تیم توانبخشی است.
کاردرمانی استفاده از فعالیتهای هدفمند برای جلوگیری از ناتوانی و حفظ سلامتی و دادن استقلال برای انجام کارهای افرادی است که به نوعی دچار آسیب جسمی، ذهنی یا روانی هستند. از نظر انجمن کاردرمانی آمریکا (AOTA) کاردرمانی عبارت است از استفاده از فعالیتهای هدفمند برای افرادی که در اثر آسیب یا بیماری دچار محدودیت اختلال عملکرد روانی، اجتماعی، رشدی یا اختلال یادگیری شدهاند، به منظور ایجاد حداکثر استقلال، جلوگیری از ناتوانی و حفظ سلامتی. این حرفه شامل ارزیابی، درمان و مشاوره است.
ارائهٔ خدمات ویژهٔ کاردرمانی شامل: آموزش مهارتهای زندگی روزمره، ایجاد و توسعهٔ مهارتهای درکی، حرکتی و عملکرد یکپارچگی حس، توسعهٔ مهارتهای بازی و پیش حرفهای و تواناییهای اوقات فراغت، طراحی، ساختن یا بکار بردن وسایل کمکی و ارتزها و پروتزها، انتخاب وسایل نظافتی، استفاده از صنایع دستی که بهطور ویژه به منظور افزایش عملکرد طرح شدهاست، توصیف و تفسیر آزمونها مثل ارزیابی قدرت عضلانی، ارزیابی دامنهٔ حرکتی و نیز تطبیق محیط برای فرد معلول میباشد. این خدمات بهطور فردی، گروهی یا در سیستمهای اجتماعی ارائه میگردد.
بطور خلاصه تمامی افرادی که به علّت مشکل یا مشکلاتی لازم است تحت درمان قرار گیرند تا به استقلال در عملکردهای مورد نظر برسند، تحت این روش درمانی قرار میگیرند. مشکلات این افراد دامنهٔ وسیعی را دربرمیگیرد و میتواند حاصل یک صدمه، یا تصادف باشد یا ناشی از بیماری جسمی، اختلال عاطفی، تعارضات و فشارهای روانی یا حتی تأخیر در رشد یا اختلالات مادرزادی. این بیماران به تمام گروههای سنی از نوزادان، کودکان و … تا سالمندان میتوانند تعلق داشته باشند که از دورهٔ کوتاه مدّت مراقبت در دوران حاد بیماری تا توانبخشی در دورههای تطابقی طولانی مدّت را شامل میشود.
در ایران انجمن علمی کاردرمانی ایران تنها مرجع رسیدگی به امور کاردرمانی ایران میباشد که تاکنون نوزده دوره کنگره کاردرمانی ایران را برگزار کردهاست.
شواهد اولیهٔ استفاده از کار به عنوان یک روش درمانی، در دوران کهن یافت میشود. آسکلپیادس بیتونیایی، پزشک یونانی ،۱۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، استفادهٔ درمانی از حمامها، ماساژ، ورزش و موسیقی را آغاز کرد. پس از او سلسوس رومی، موسیقی، مسافرت، گفتگو و ورزش را برای بیمارانش تجویز کرد.
با این وجود در دوران قرون وسطی، از این استراتژیها برای افرادی که مجنون در نظر گرفته میشدند، استفاده نمیشد یا خیلی کم استفاده میشد.
در قرن ۱۸ میلادی در اروپا، انقلابیون از قبیل فیلیپ پینل و ژوهان کریستین ریل نظام بیمارستان را اصلاح کردند. در مؤسسات آنان به جای استفاده از زنجیرهای آهنی و روشهای مهاری از کار دشوار و فعالیتهای تفریحی استفاده میشد. این دوره همان دورهٔ درمان اخلاقی بود که در اروپا، طی عصر روشن گری، که ریشههای کاردرمانی در آن واقع شده، پیشرفت کرد. اگرچه این یک پیشرفت وسیع در جهت جنبش بهسازی بود، اما در قرن ۱۹، در ایالات متحده دارای فراز و نشیبهایی بودو در اوایل قرن ۲۰ به عنوان کاردرمانی، دوباره ظهور کرد.
جنبش هنر و پیشه که بین سالهای ۱۸۶۰ و ۱۹۱۰ پیشرفت کرد، نیز روی کاردرمانی مؤثر بود. در جامعهٔ صنعتی اخیر، جوامع هنر و پیشه، علیه یکنواختی و استقلال داخلی از دست رفتهٔ کار کارخانهها پدیدار شد. از هنر و صنایع دستی به عنوان راهی برای ارتقای آموزش حین انجام کار و خروجی انرژی خلاق افراد و راهی برای پیشگیری از ملالت و خستگی ناشی از بستری طولانی مدت در بیمارستان، هم برای بیماری ذهنی و هم برای سل، استفاده میشد.
اگرچه فقط درصد کمی از کاردرمانگران به اشتغال در زمینهٔ سلامت روان ادامه دادند، بسیاری از دانشگاهها روی آموزش دانشجویان در زمینهٔ کاردرمانی روانی اجتماعی تأکید داشتند.
حرفه سلامت در کاردرمانی در اوایل دههٔ ۱۹۱۰ به عنوان بازخوردی از عصر ترقی خواهی، تصور میشد. متخصصان جدید ایدهآلهای با ارزش مثل داشتن اخلاق کاری منسجم و اهمیت کارهای صنعتی دستی را با اصول علمی و پزشکی، ترکیب کردند. انجمن ملی ارتقای کاردرمانی، که در حال حاضر انجمن کاردرمانی آمریکا(AOTA) نامیده شدهاست، در سال ۱۹۱۷ پایهریزی شد و تخصص کاردرمانی در سال ۱۹۲۰ بهطور رسمی نامگذاری شد.
ظهور کاردرمانی دیدگاههای مسیر اصلی علمی پزشکی را به چالش کشید. کاردرمانگران به جای تمرکز بر سبب شناسی فیزیکی صرف، در رابطه با ترکیب پیچیدهٔ دلایل اجتماعی، اقتصادی و زیستی که موجب نقص عملکردی میشود، بحث میکردند. به منظور غنیسازی حوزهٔ تخصصی از اصول و تکنیکهای خیلی از رشتهها استفاده شده که شامل پرستاری، روانپزشکی، توانبخشی، خودیاری، ارتوپدی و مددکار اجتماعی میشود اما محدود به اینها نیست. بنیانگذاران بین سالهای ۱۹۰۰ و ۱۹۳۰، حیطهٔ تمرینات و تئوریهای حمایتی پیشرفته را تعیین کردند. انجمن کاردرمانی آمریکا در دههٔ ۱۹۳۰، راهنماهای آموزشی و روشهای معتبری ایجاد کرد.
جنگ جهانی اول، این تخصص جدید را به روشن کردن نقش کاردرمانی در حوزهٔ پزشکی و استانداردسازی آموزش و تمرینات واداشت. کاردرمانی علاوه بر روشن ساختن تصویر عمومی اش، به تأسیس کلینیکها، کارگاهها و مدارس آموزشی، در سرتاسر کشور پرداخت. با افزایش تعداد مجروحان جنگی، «نیروهای نوسازی» (یک دورهٔ محافظتی برای کمکهای کاردرمانی و فیزیوتراپی)، توسط یک جراح عمومی استخدام شدند. بین سالهای ۱۹۱۷ و ۱۹۲۰ حدود ۱۴۸۰۰۰ مجروح در بیمارستانها جای گرفتند که این آمار تعداد مجروحان خارج از کشور را شامل نمیشود. موفقیت نیروهای نوسازی بیشتر به دست زنان صورت گرفت. پس از جنگ، در جهت حفظ افراد در تخصص، تلاشهایی صورت میگرفت. تأکید حرفه از ایجاد رضایتمندی روحی نوعدوستانهٔ زمان جنگ، به ایجاد رضایتمندی مالی، تخصصی و شخصی از طریق درمان، تغییر یافت. به منظور خوشایند کردن جلسات درمانی، تمرینات، مثل برنامههای آموزشی، استاندارد شدند. معیارهای ایجادشده و انجمن کاردرمانی آمریکا از استخدام دائمی و شرایط کاری منصفانه طرفداری کردند.
با استفاده از این روشها، کاردرمانی، حقانیت پزشکی خود را در دههٔ ۱۹۲۰، جستجو و فراهم کرد.
تخصص کار درمانی به رشد و گسترش حوزههایش و ایجاد تمرینات ادامه داد. علم کار، به مطالعه در رابطه با کار میپردازد که در سال ۱۹۸۹ به عنوان ابزاری برای فراهم آوردن پژوهش مبتنی بر شواهد، به منظور پیشبرد تمرین کاردرمانی، با ارائهٔ یک دانش پایهای برای مطالعهٔ موضوعات پیرامون «کار» ایجاد شد.
فدراسیون جهانی کاردرمانی روز ۲۷ اکتبر را به عنوان روز جهانی کاردرمانی انتخاب کردهاست.
فلسفهٔ کاردرمانی در طول تاریخ این رشته دچار تغییراتی شدهاست. فلسفهای که توسط بنیانگذاران این رشته معرفی شده بیشتر تحت تأثیر مکاتب رومانتیسم، عمل گرایی و انسان گراییست که همگی از ایدئولوژیهای مهم قرن گذشته بودند. یکی از اولین مقالاتی که به فلسفهٔ کاردرمانی میپرداخت توسط آدولف مایر ارائه شد، روانپزشکی که در اواخر قرن نوزدهم از سوئیس به آمریکا مهاجرت نمود و در سال ۱۹۲۲ از او دعوت شد تا دیدگاه خود را برای جمعی از جامعهٔ کاردرمانی آن زمان ارائه دهد. دکتر مایر یکی از رهبران روانپزشکی در آمریکا بود و سرپرست دپارتمان جدید روانپزشکی در دانشگاه جان هاپکینز را بر عهده داشت.
از زمانی که پزشکان شروع به بیان مفاهیم برنامهٔ درمانی برای آکوپیشن (کار) کرده بودند، فلسفه علمی کار و آکوپیشن شروع به توسعه کرد. ایدههای جدیدی مانند نظریه تکامل داروین، باعث تغییر دادن مفاهیم طبیعت انسان به راههای پیشبینی نشده بود. پزشکان تلاش میکردند تا نقش آکوپیشن را در طول تکامل انسان درک کنند. ظرفیت افراد برای اشتغال به عنوان یک عامل معینی در نظر گرفته میشد “کار همان زندگی است و هر درمانی که اینگونه زندگی کردن را امکانپذیر میکند تأیید نکند، جامع نیست. وجود انسان از طریق کار و عمل تکامل مییابد و ساختن این عناصر زندگی، عاملی مهم برای احتیاجات انسان است. مایر از پتانسیل تفکر علمی و پیشرفت برای بهبود شرایط انسان حمایت میکرد. تغییر اساسی در روانپزشکی از این حاصل شد که «مشکلات ذهنی نتیجهٔ مشکلات زندگی است» (ص ۴). او اشاره میکند که در ۳۰ سال گذشته دستاوردهای بزرگی در درک علمی، بخصوص با افزایش فهم در فیزیک و درک «برنامههای کاربردی کار(work)» بدست آمدهاست. مقالهٔ مهم او موضوع کاردرمانی را برای بدست آمدن درک کامل تر از نقش زمان در یک زندگی، یا تطابق زمانی معرفی کرد. مایر اشاره میکند که همانند این که قلبمان در یک ریتم میزند، بنابراین ما باید به ریتم بزرگتری از شب و روز، خواب و بیداری و گرسنگی و سیری پاسخ دهیم، تمام فعالیتهای اساسی زندگی انسان: «کار و بازی و خواب و استراحت» است. (ص ۸) این ایدهها به عنوان معیار تفکرات کاردرمانی در امروز نیز باقی ماندهاست.
ویلیام راش دانتون، بدنبال توسعه دادن ایدههایی بود که آکوپیشن (کار) اساس احتیاجات انسان است و آکوپیشن (کار) جنبه درمانی نیز دارد. از گفتههای او بعضی از فرضیات پایهای کاردرمانی ایجاد شد که شامل:
فعالیتهای روزانه(ADL)
کاردرمانی
فعالیتهای روزانهٔ وابسته(IADL)
فرایند کاردرمانی شامل ارزیابی، طرح درمان، اجرا، و ارزیابی مجدد است. در مراحل بیماریابی و ارزیابی افرادی که نیاز کاردرمانی دارند مشخص میشوند. در مرحله درمان با توجه به شرایط، امکانات و محدودیتها طرح و زمان ریخته میشود و مورد اجرا قرار میگیرد. پس از اجرا ارزیابی مجدد برای بررسی تأثیر برنامه درمانی انجام میگیرد.
کاردرمانگران قابلیت کار در بسیاری از زمینههای مختلف، با جمعیتهای مختلف و بدست آوردن تخصص در حوزههای گوناگون را دارند. برای این طیف وسیع از تمرینات، با در نظر گرفتن سیستمهای مراقبت سلامت در کشورهای مختلف، طبقهبندیهایی صورت گرفتهاست. در این بخش، از طبقهبندی انجمن کاردرمانی آمریکا استفاده شدهاست. هرچند روشهای دیگری برای طبقهبندی حوزههای کاری در کاردرمانی وجود دارد مثل: تمرینات جسمی، ذهنی و اجتماعی. این طبقهبندیها به محیط تعیین شده توسط جمعیت گیرندهٔ خدمات، بستگی دارند. برای مثال: محیطهای حاد سلامت جسمی یا ذهنی (مانند بیمارستانها) محیطهای تحت حاد (مانند مراکز مراقبت از سالمندان)، کلینیکهای سرپایی یا محیطهای اجتماعی.
در هر یک از حوزههای کاری زیر، کاردرمانی میتواند با جمعیتها، تشخیصهای درمانی و تخصصهای مختلف کار کند.
کاردرمانگران با نوزادان، نوپایان، کودکان، نوجوانان و خانواده هایشان، در محیطهای مختلف شامل مدارس، کلینیکها و خانهها، کار میکنند. کاردرمانگران به کودکان و مراقبانشان کمک میکنند که قادر به مشارکت در کارهای معنی دار شوند. کاردرمانگران همچنین به نیازهای روانی اجتماعی کودکان و نوجوانان میپردازند تا آنها را قادر به مشارکت در رخدادهای پرمعنی زندگی سازند. این کارها میتواند شامل: رشد نرمال و پیشرفت، تغذیه، بازی، مهارتهای اجتماعی و آموزشی باشد.
فرمهای متنوع کاردرمانی برای کودکان و نوجوانان:
حوزههای تمرین سلامت و تندرستی به دلیل افزایش نیاز به خدمات مربوط به تندرستی، در کاردرمانی ایجاد شدهاست. ارتباطی بین تندرستی و سلامت جسمی و همچنین سلامت روان یافت شدهاست :در نتیجه کمک به بهبود سلامت جسمی و روانی مراجعان میتواند موجب ارتقای کلی تندرستی شود. حوزههای تمرین در سلامت و تندرستی میتوانند بر موارد زیر متمرکز باشند:
سلامت روان و جنبش درمان اخلاقی به عنوان ریشهٔ کاردرمانی شناخته شدهاند. براساس سازمان سلامت جهانی(WHO)، اختلال روانی یکی از رو به رشدترین انواع ایجادکنندهٔ ناتوانی است. بر پیشگیری ودرمان اختلال روانی در گروههای مختلف افراد، شامل کودکان، نوجوانان، سالمندان و افراد دارای مشکلات شدید و پایدار سلامت روان، تمرکز شدهاست. بهطور اختصاصی تر، پرسنل نظامی و سربازان جنگی سابق، گروههایی از افراد هستند که میتوانند از کاردرمانی سود ببرند. کاردرمانگران، خدمات سلامت روان را در موقعیتهای مختلفی شامل بیمارستانها، برنامههای روزانه و تسهیلات مراقبت طولانی مدت فراهم میکنند.
اختلالات سلامت روانی که ممکن است نیازمند کاردرمانی باشند شامل اسکیزوفرنی و دیگر اختلالات سایکوتیک، اختلالات افسردگی، اختلالات اضطرابی، تروما-و اختلالات اضطرابی وابسته (اختلال استرس پس از سانحه و اختلال استرس حاد)- و اختلال وسواسی جبری و اختلالات وابسته به آن مانند احتکار و اختلالات عصبی رشدی مانند اختلالات طیف درخودماندگی، اختلال کم توجهی/بیش فعالی و اختلالات یادگیری است.
کاردرمانگران به افراد دارای اختلال روانی کمک میکنند که مهارتهای لازم برای مراقبت از خود یا دیگران را، که شامل موارد زیر است، بدست آورند:
در حوزهٔ کاردرمانی، ارزیابیهای متنوعی صورت میگیرد که میتوان از آن برای افراد دارای مشکلات سلامت روان استفاده کرد. این ابزارهای ارزیابی، بهطور کلی، عملکرد کاری و مشارکت افراد را در حوزههای مختلف، ارزیابی میکنند.
تاریخ استفاده از روانشناسی در کاردرمانی به آغاز حرفه برمیگردد. کاردرمانی همانند زمان کنونی، خود را با بیشتر مطالعات روانشناسی در قرن ۲۰ انطباق داده است. این رشته میتواند بعضی از ایدههای مرکزی خود را به زیگموند فروید نسبت دهد مانند تئوری او دربارهٔ احساسات و تأثیر آن بر رفتار. تئوری شخصیت فروید دربارهٔ نیروهای روانی است که او آن را اید، ایگو و سوپر ایگو نامید، همگی بازتاب این است که چطور عدم تعادل بین این سه نیرو بر جسم و روان اثر میگذارد. این عدم تعادل بر روی رفتار تأثیر میگذارد که باعث اخلال در کارهای روزانه مانند روابط اجتماعی با دیگران، شرکت در یک تفریح و حتی مدیریت منابع مالی میشود.
درکنار تأثیرات فروید، کارل گوستاو یونگ نیز بعضی از مفاهیم روانشناسی که امروزه در کاردرمانی استفاده میشود را بیان کرد. همانند فروید، تئوریهای یونگ عمدتاً دربارهٔ تأثیر ناخودآگاه بر روی رفتار یک شخص هستند. برای کاردرمانگران، ناخودآگاه نقشی در اینکه چطور بیمار میخواهد نحوهٔ انجام فعالیتهای درمانی را انتخاب کند، ایفا میکند.. یونگ همچنین یک باور اصلی بر اساس ایدهآلهایش را در مورد پتانسیل تواناییهای افراد در درک خواستههای دیگران، به فلسفهٔ کاردرمانی افزود. اینها مستقیماً به فلسفهٔ کاردرمانی مربوط میشود که یک ارتباط بین فردی بین مراجع و درمانگر وجود دارد که کلید کمک به بیمار برای رسیدن به همهٔ پتانسیلهایش است.
اولین مدل درمانی برای بیماران ذهنی توسط دانشگاه جان هاپکینز ساخته شد که نام آن «تمرین عادت» بود. اگرچه این مدل برای کاردرمانی ساخته نشده بود، اما هنوزم به یاد کاردرمانی معاصر میاندازد که ریشههای اصلی این رشته بیشتر کمک کردن به آنهایی که عمدتاً بیمار روانی به جای بیمار فیزیکی یا تأخیر رشدی هستند بود. اگرچه امروز همان اهداف امروزه نیز وجود دارد.
کاردرمانگران برای حفظ استقلال در انجام کارها، مشارکت در فعالیتهای معنادار و داشتن یک زندگی کامیاب به افراد سالمند کمک میکنند. بعضی از حوزههایی که کاردرمانگران میتوانند به این مراجعان کمک کنند شامل کمک به افراد دچار بیماری آلزایمر، پارکینسون، مشکلات شناختی، ناتوانی در حرکت کردن، دید کم و کمک به انجام کارهای روزمره زندگی مثل آموزش مراقبت از خود، داشتن بهداشت و سلامت، آشپزی، داشتن تفریح، استفاده از ابزار و وسایل و … میباشد.
کاردرمانگران نیازهای توانبخشی و مشارکت افراد دچار ناتوانی را آموزش میبینند. کاردرمانگران شرایط درمانی را برای تمام سنین در گسترهای با تنوع بسیار زیاد فراهم میکنند. مانند توانبخشی در بیمارستانها و مراکز درمانی، توانبخشی در منزل، برنامههای توانبخشی روزانه و …. برای ریختن طرح درمانی، کاردرمانگران باید به تمام جنبههای فیزیکی، شناختی، روانی-اجتماعی و نیازهای محیطی که میتواند بر مراجع تأثیر بگذارد آگاهی کامل داشته باشند.
توانبخشی مراجعان تنوع بسیار زیادی (در زیر فقط نمونهٔ بسیار کوچکی از کار کاردرمانگران ارائه میشود و شامل تمام موارد نیست، حتی در جزئیات نیز صرفاً شامل موارد زیر نمیشود و تنوعی از کارها را میتوان انجام داد) دارد مانند:
کاردرمانگران ممکن است با مراجعانی کار کنند که دچار یک آسیب شدهاند و تلاش میکنند که به کار قبلی خود با همان ویژگیهای قبل بازگردند. کاردرمانگران همچنین میتوانند با ایجاد شرایط ارگونومی در محیطهای کاری از آسیب یا جراحت در حین کار جلوگیری کنند.
این گروه فعالیتهایی را شامل میشود که زندگی، نشاط و لذت به همراه دارند و همچنین روشی مطمئن برای تمرین زندگی واقعی هستند. فعالیتهای تفریحی شامل بازیهای اکتشافی، ورزشها، وسایل بازی، سرگرمیها، ایفای نقش موسیقی و فعالیتهای اجتماعی میگردد.
در اواخر سالهای ۱۷۰۰ میلادی، لوییجی گالوانی یکی از پیشگامان تحقیق در زمینهٔ اثرات الکتریسیته بر روی بدن انسان بود و بدینترتیب یکی از نخستین پایهگذاران علم الکتروفیزیولوژی محسوب میشود. در سالهای ۱۸۰۰ میلادی، مایکل فارادی کشف کرد که جریان الکتریکی باعث ایجادِ میدان مغناطیسی میشود و تغییر در یکی، موجب تغییر در آن دیگری میشود. نخستین تلاشها برای تحریک مستقیم مغز انسان توسط الکتریسیته در اواخر سالهای ۱۸۰۰ میلادی آغاز شد و تا دههٔ ۱۹۳۰ میلادی، شوکدرمانی برقی (ECT) توسط دو پزشک ایتالیایی بهنامهای اوگو چرلتی و لوچو بینی ابداع شد.
شوک درمانی در درمان بیماریهای روانی آنچنان متداول شد که پس از مدتی به آن، بهدیدهٔ «اکسیر یا نوشداروی روانپزشکی» نگاه میکردند و از سالهای ۱۹۷۰ میلادی، موجی از مخالفتها و انتقادها نسبت به آن پدیدار گشت.در همین سالها، «آنتونی تی. بارکر» بررسی اثرات میدانهای مغناطیسی، جهت تغییر در سیگنالهای الکتریکی مغز را آغاز کرد و نخستین دستگاه تحریک مغناطیسی مغز حوالی سال ۱۹۸۵ میلادی ساخته شد. این دستگاهها، در اصل برای مصارف پژوهشی و تشخیصی ساخته میشدند و بعدها بود که اثرات بالقوهٔ درمانی آنها مورد توجه واقع شد. نخستین دستگاه تحریک مغناطیسی مغز در اکتبر سال ۲۰۰۸ میلادی توسط سازمان غذا و دارو آمریکا تأیید شد.
تحریک مغناطیسی مغز یا بطور دقیقتر تحریک مغناطیسی مغز از راه جمجمه (انگلیسی: Transcranial magnetic stimulation) که بهاختصار به آن «TMS» میگویند، به یک روش تحریک مغناطیسی عصبی گفته میشود که بر روی نواحی کوچک و محدودی از مغز اعمال میشود.
در این روش، یک مولد میدان مغناطیسی یا «سیمپیچ» را در نزدیکی سر بیمار قرار میدهند. این سیمپیچ، از طریقِ القای الکترومغناطیسی، یک جریان الکتریکی خفیف در ناحیهٔ زیرین خود در مغز ایجاد میکند. سیمپیچ مذکور در عینحال به یک دستگاه ضربانساز یا محرک متصل است که جریان برق را به آن هدایت میکند.
یکی از کاربردهای TMS، ارزیابی اتصالات مابین قشر حرکتی اولیه مغز و ماهیچههاست تا میزان آسیب را در بیماریهایی نظیر سکته مغزی، اماس، اسکلروز جانبی آمیوتروفیک، اختلالات حرکتی، بیماری نورون حرکتی و همچنین اختلالاتی که عصب چهرهای و سایر اعصاب مغزی و طناب نخاعی را درگیر میکنند، بررسی و اندازه بگیرند.
برخی شواهد علمی حاکی از آن است که این روش در درمان «دردهای نوروپاتیک» و «اختلال افسردگی اساسی مقاومبهدرمان» هم مؤثر است. در سال ۲۰۱۵ میلادی، بررسیهای بنیاد همیاری کوکران نشان داد که شواهد چندانی برای اثربخشی این روش در درمان اسکیزوفرنی وجود ندارد. یک بررسی علمی دیگر نشان داد که احتمال دارد در درمان «علائم منفی» اسکیزوفرنی، این روش مؤثر باشد. تا سال ۲۰۱۴ میلادی، تمامی درمانهای پیشنهادی برای بیمارهای دیگر، فاقد اثربخشی یا اثربخشی احتمالی اعلام شدهاست.
انطباق عوارض و ناراحتیهای ایجادشده توسط TMS، جهت افتراق و مقایسهٔ اثرات درمانی حقیقی با پلاسیبو، یکی از بزرگترین چالشهایی است که نتایج کارآزمایی بالینی را تحتتأثیر خود قرار دادهاست.بزرگترین خطر TMS، احتمالِ نادر وقوعِ سنکوپ و کمتر از آن، حملات تشنج است. سایر عوارض جانبی آن شامل احساس ناراحتی یا درد، نیمهشیداییِ گذرا (transient hypomania)، تغییرات گذرای شناختی، ناشنوایی گذرا و بروز جریانهای القایی در وسایلِ پزشکی کارگذاریشده در بدن بیماران است.
اثرات درمانیِ این روش، بر روی بیماری پارکینسون، اسکلروز جانبی آمیوتروفیک، اماس، اسکیزوفرنی، وزوز گوش، زبانپریشیها و اختلالات حرکتی متعاقب سکته مغزی، سوءمصرف مواد,اعتیاد،اختلال استرسی پس از ضایعه روانی,اختلال اضطراب، اختلال ترس,اختلال وسواس فکری عملی, صرع، بیماری آلزایمر،اوتیسم، کما، زندگی نباتی و مرگ مغزی تحت مطالعه و بررسی بودهاست.
تحریک مغناطیسی مغز انواع متفاوتی دارد که برخی از آنها عبارتند از: تحریک مغناطیسی مکرر مغزی با فرکانس بالا (HF-rTMS)، تحریک مغناطیسی مکرر مغزی با فرکانس پائین (LF-rTMS)، تحریک منفرد مغناطیسی مغز (Single pulse TMS) و تحریک دوتایی مغناطیسی مغز (Paired pulse TMS).
در دسامبر ۲۰۱۳ میلادی، سازمان غذا و دارو آمریکا (FDA)، تحریک منفرد مغناطیسی مغز (Single pulse TMS) را برای درمان میگرن مورد تأیید قرار داد. تحریک مغناطیسی مکرر مغزی با فرکانس بالا (HF-rTMS) در درمان دردهای نوروپاتیک (که اصولاً درمانهای اثربخش چندانی برایشان وجود ندارد) سودمند بودهاست. سازمان غذا و دارو آمریکا (FDA)، در اکتبر ۲۰۰۸ میلادی، تحریک مغناطیسی مکرر مغزی (rTMS) را برای درمان افسردگی بالینی پذیرفت.
هدف از انجام تست نوار عصب عضله چیست؟
عبارتست از بررسی نحوه فعالیت عصب و عضله در کنار هم. از جمله علائم رایج بیماران اسکلتی عضلانی عبارتست از:
– وجود درد در قسمتهای مختلف بدن
– احساس ضعف و خستگی
– احساس گزگز و مورمور شدن در نقاط مختلف بدن
– احساس بی حسی در اندام مختلف بدن
– کمردرد با علایم انتشاری و وجود فشار دیسک یا ارتروز روی کمر
– گردن درد با علایم تنتشاری و وجود فشار دیسک یا ارتروز روی گردن
شایان ذکر است که در برخی بیماریهای نامربوط با عصب و عضله نیز ممکن است این علائم مشاهده شود. تشخیص ارتباط این علائم با مشکلات اسکلتی عضلانی بیمار بر عهده پزشک متخصص می باشد. پزشک با گرفتن شرح حال از بیمار، انجام معاینه و بررسی آزمونهای انجام شده می تواند این ارتباط را دریابد. از جمله این آزمونها گرفتنن نوار عصب و عضله از بیمار است.
مسیر اعصاب محیطی در برگیرنده هسته سلولهای عصبی حرکتی قرار گرفته در نخاع و حسی قرار گرفته در گانگلیون ریشه خلفی، ریشه های عصبی، شبکه عصبی و … می باشد.
در بررسی عصب و عضله آنچه مورد ارزیابی قرار می گیرد رفتار ناخوداگاه پتانسیل های کاری عصب و عضله است که به صورت مکمل در کنار معاینه و شرح حال گرفته شده از بیمار مورد استفاده قرار می گیرد.
1- بررسی عملکرد درست یا نادرست اعصاب محیطی حسی و حرکتی عضلات
2- تعیین محل آسیب وارد شده
3- تعیین نوع اختلال ایجاد شده
4- تخمین زمان ورود آسیب
5- بررسی بهبود یا بدتر شدن اندام آسیب دیده
6- تعیین نوع درمان توسط پزشک
7- در تزریق موضعی نیز می توان از تست نوار عصب عضله استفاده کرد
8- استفاده از نوار عصب در بیماریهای رادیکولوپاتی و اسیب عصب در اثر دیسکیا ارتروز
9- استفاده از تست نوار عصب و عضله در تشخیص سندرم تونل کارپ یا CTS
10- بعضی بیماران دارای چندین دیسک کمر یا چند دیسک گردن می باشند و در بسیاری از موارد به کمک ازمایش نوار عصب و عضله می توان فهمید کدام دیسک به عصب فشار وارد می کند.
11_ در بیمار با شک به دیسک کمر و دیسک گردن با انجام نوار عصب و عضله می توان از وجود ضایعات اکسونال یا عدم وجود ان اگاه شد . وجود ضایعات فعال به نفع درمان جراحی است و عدم وجود ضایعه فعال امکان درمان غیر جراحی دیسک را برای پزشک محیا می کند. دکتر مهسا مظاهری در کلنیک طب فیزیکی و توانبخشی قصر روی این پدیده بسیار تمرکز می کند تا مسیر دقیق تری را برای بیماران محترم پیش پا بگذارد.
محل انجام تست نوار عصب و عضله بایستی پاکیزه باشد. لباس بیمار برای قسمت مورد نظر گشاد باشد تا عضو مورد نظر را بتوان در حین گرفتن نوار عصب و عضله تا منطقه مورد نیاز، بدون پوشش نمود.
1- چنانچه به بیماریهای عفونی خاص نظیر هپاتیت و ایدز مبتلا هستید
2- آیا در حال استفاده از داروهایی مانند آسپرین یا وارفارین هستید که باعث اختلال انعقادی می شوند.
3- آیا مبتلا به بیماریهای اختلال سیستم انعقاد خونی نظیر هموفیلی هستید؟
4- آیا در نقاطی از بدن خونریزی غیر عادی دارید؟
5- چنانچه از داروی خاصی استفاده می کنید آنرا با پزشک خود درمیان بگذارید؟
6- آیا قلب شما با باطری کار می کند؟
قابل ذکر است انجام تست نوار عصب و عضله در مورد زنان حامله یا نوزادان هیچگونه ممنوعیتی نداشته و تست نوار عصب و عضله تمامی افراد قابل انجام است.
تفسیر نتایج نوار عصب و عضله به عهده پزشک معالج می باشد اما شما تا رسیدن به پزشک معالج می توانید تا حدودی در مورد مشکل خود از متخصص طب فیزکی انجام دهنده تست خود اگاهی یابید.
نوار عصب پا نشان می دهد که ایا در کمر یا لگن شما عصبی توسط آرتروز و یا دیسک کمر مورد آسیب قرار گرفته است . علت بی حسی ، گزگز و مورمور پا شما تنها با نوار عصب و عضله مشخص می شود . اگر بیماری خود عصب مانند نوروپاتی و یا بیماری عضله مانند میوپاتی داشته باشید با نوار عصب و عضله مشخص می شود . همچنین با احتمال بالا نوار عصب نشان می دهد کدام دیسک شما مسول ایجاد درد در کمر و پاهای شماست.
تفسیر نتایج نوار عصب و عضله عموما پیچیده و به عهده پزشک معالج می باشد . اما اگر این تست نرمال نباشد و پزشک انجام دهنده نوار عصب و عضله در قسمت impression آن نتایجی را نوشته باشد به معنی فشار و یا صدمه به عصب در یک ناحیه است که اغلب با شدت خفیف ، متوسط و شدید نشان داده می شود. همانطور که عنوان شد تفسیر نتایج نوار عصب و عضله باید توسط پزشک متخصص ارجاع دهنده صورت بگیرد ولی تا حدودی بیماران هم می توانند با توجه به جواب نهایی در قسمت نتایج تخمین کلی از جواب نوار عصب و عضله داشته باشند.
نوار عصب و عضله برای ام اس استفاده می شود ولی با تست عصب و عضله نمی توان ام اس را شناخت بلکه با کمک نوار عصب هم سایر علل بی حسی و خواب رفتگی ستون فقرات شناسایی می شود هم در خود بیماری ام اس به دلیل ضعف عضلات صدمات ثانویه به اعصاب و عضلات درگیر داریم که در نوار عصب شناسایی می شوند.
درمان دستی (طب دستی) شاخه ای از پزشکی است که به مطالعه و درمان اختلالات عملکردی (برگشت پذیر) سیستم حرکتی می پردازد.
این روش اغلب با کایروپراکتیک (فن ماساژ وجابجا کردن ستون فقرات) به اشتباه گرفته می شود که برخلاف روش درمان دستی بر اساس هیچ منبع علمی پزشکی نیست.
درمان دستی به فیزیوتراپی مرتبط بوده و با تحقیقات علمی نیز پشتیبانی می شود. در ترجمه لفظی، درمان دستی به معنای درمان با دست است.
مطابق تعریفی که توسط فدراسیون بین المللی فیزیوتراپی ارتوپدی (IFOMPT) تهیه شده است یک مرکز تخصصی فیزیوتراپی برای مدیریت مشکلات عصبی-عضلانی-اسکلتی، براساس استدلال بالینی، با استفاده از روش های درمانی بسیار خاص از جمله تکنیک های دستی و تمرینات درمانی که بر اساس نیازهای فردی بیمار تنظیم می شود.
درمان دستی عملکرد مناسب فعالیت های پیچیده حرکتی، قد و تنفس را بازیابی می کند و اغلب با کایروپراکتیک و ترک های نامشخص در ستون فقرات اشتباه گرفته میشود، با این اطلاعات میتوان به دانش عمومی افزود.
با این حال، درمان دستی یک زمینه پزشکی است که اثربخشی و ایمنی آن توسط تحقیقات علمی مورد حمایت قرار می گیرد.
این اساس بر اصول بیومکانیک، تخصص آناتومیک و دانش عصبی و همچنین استدلال بالینی، مبتنی است.
درمان دستی در زمینه های مختلف پزشکی، از جمله عصب شناسی، ارتوپدی، روماتولوژی و توانبخشی کاربرد دارد.
تاریخچه درمان دستی به دوران باستان باز می گردد.
اولین تعریف در مورد علائم مربوط به ستون فقرات در اوایل سال 3000 قبل از میلاد در آسیای صغیر و مصر ظاهر شد. روش های دستکاری، دست و پاها قبلاً توسط پدر طب اروپایی – بقراط – توصیف شده بود.
وی درمان دستی را سنگ بنای پزشکی خواند و آن را از نظر فارماکولوژی و جراحی مهم دانست. تصاویر و درمان های بسیاری که نشان دهنده کاربرد تکنیک هایی از جمله دستکاری و انقباض در آن روزها بوده، موجود می باشد.
بقراط همچنین بر اهمیت دانش در مورد مشکلات مربوط به ستون فقرات تأکید کرد، زیرا بسیاری از اختلالات در بدن انسان با ستون فقرات همراه بود.
درمان دستی سال هاست که بدون تغییر مانده است. اولین مدارس اصلی برای تحصیل در این حرفه، در اواخر قرن نوزدهم تأسیس شدند.
اولین مرحله درمان دستی، بررسی مفصل و معاینه دقیق بیمار است که شامل بینایی، تپش قلب، تست عضلانی، ارزیابی تحرک، حرکت مفاصل و همچنین تست های اضافی از این قبیل می باشد.
اشعه ایکس، برای تعیین ماهیت مشکل است. از طریق آزمایشات تخصصی، درمانگر می تواند تشخیص دهد که آیا یک ناراحتی خاص در اثر سفتی عضله ایجاد شده است یا مفصلی که به دلیل یک بیماری یا فشار عصبی ایجاد شده است.
بسته به رشته ای که مسئولیت مشکلات بیماران را بر عهده دارد، یکی از تکنیک های مربوط به درمان های دستی را استفاده می کند، که بخش دیگری از معالجه و درمان است.
تکنیک ها و روش ها متفاوت بوده و شامل کشش عضلات، شل شدن عضلات پسایسومتریک، انقباض (تحلیل مفصل یک سطح مفصلی عمود بر دیگری)، رهاسازی سریع مفاصل مسدود شده (دستکاری با یک حالت خاص “صدای مفصل”) و تحرک می باشد.
شناخته شده ترین روش های درمان دستی عبارتند از: مفهوم کالتنبورن-اوژنت (Kaltenborn-Evjenth )، روش مالیگان، روش آکرمن و روش درمان دستی جامع توسط A.Rakowski.
فرد برای اجرای صحیح روش های فوق به دانش و تجربه گسترده ای نیاز دارد.
ماهیت روش های درمان دستی تسکین درد است. بنابراین هدف دنبال شده توسط کسانی که طبق این روش کار می کنند، درک و از بین بردن دلایل درد و ترمیم عملکرد طبیعی مفاصل و نرمال سازی عضله است. این امر می تواند به لطف تأثیرات بازگشت پذیری درمان دستی انجام شود.
اصل بازگشت پذیری شامل ایجاد فشار بر روی گیرنده های حسی واقع در ناحیه درد یا در محل منبع درد است و باعث واکنش بیشتر می شوند. به عنوان مثال، تحریک روی پوست می تواند باعث ایجاد پاسخ در عضلات، در بخش حرکتی یا در اندام های داخلی شود.
درمان دستی کاربردهای بسیاری دارد. باید به خاطر داشت که فرد فقط چنین اختلالاتی را درمان می کند که ناشی از تغییرات طبیعی نیست، یعنی اختلالی که در طی آن ساخت و ساز یک ساختار معین از بین می رود.
درمان دستی، بیماری های ناشی از اختلالات عملکردی (برگشت پذیر) را درمان می کند.
این روش هم برای مقابله با درد ستون فقرات و هم برای مقابله با سندرم های درد نشات گرفته از ستون فقرات و همچنین آسیب بیش از حد مکانیکی به بافت نرم (ماهیچه ها، مفاصل، رباط ها) و مفاصل محیطی (زانو، باسن، شانه و غیره) استفاده می شود.
علائم مربوط به درمان دستی شامل موارد زیر است: بیماری دیسک بین مهره ای، درد عصبی، بی حسی اندام، سردرد و فشار عضلانی. منع مصرف دارو درمانی نیز وجود دارد.
این موارد شامل پوکی استخوان پیشرفته، مشکلات لخته شدن خون، مقاومت شدید بیمار در جلوگیری از معاینه، درد ناشی از سرطان یا یک روند التهابی حاد، اختلالات جدی در اندام های داخلی و بارداری است
در پایان، درمان دستی، هنگامی که توسط پزشکان واجد شرایط یا فیزیوتراپیست اعمال می شود، روشی بسیار مؤثر برای تشخیص و درمان اختلالات سیستم اسکلتی عضلانی است. اگر این کار طبق نشانه ها و موارد منع مصرف انجام شود، یک روش بدون درد و بی خطر در کار با بیمار است.
عمومی:
موضعی:
در مواردی که علائم یا موارد منع مصرف را دنبال می کند، هیچ عارضه ای وجود ندارد، اگرچه در مورد تکنیک های درمان دستی احتمالا بیمار این موارد را تجربه کند:
عدم رعایت موارد منع استفاده از درمان دستی گاهی اوقات منجر به آسیب دیدگی عضلات یا رباط ها، فلج عضلات و در موارد شدید، مرگ شود.
حرکات اصلاحی ,ورزش درمانی
ورزش درمانی به تمرینهای اختصاصی و برنامهریزی شدهای گفته میشود که برای اصلاح مشکلات خاص انجام میگیرد و هدف از آن بازگرداندن یک بیمار آسیبدیده به حالت کاملاً عملکردی و بدون درد و نیز قادر ساختن فرد جهت ترمیم نواحی مصدوم در خانه میباشد. این تمرینات بخش مهمی از فیزیوتراپی بوده که برای بیشتر ناتوانیهای جسمی تجویز میشوند.
هدف ورزش درمانی چیست؟
هدف اول تمرینات ورزشی کمک به بدن جهت کاهش درد و التهاب میباشد. بعد از دستیابی به این هدف، برنامهی ورزشی بر بدست آوردن مجدد دامنهی حرکتی، بازیابی و حفظ نیرو، پایداری ، انعطافپذیری، استقامت ، تعادل و بهبود جریان خون، توازن و آرامش تمرکز دارد. هدف نهایی برنامهی ورزشدرمانی عبارت است از:
زمانی که دچار مصدومیت هستید، انجام تمرینهایی که بطور مشخص عضلات اطراف مفاصل آسیبدیده و مجاور آن را تقویت میکند، ضروری است. این تمرینها نسبتاً آسان بوده و بعد از اینکه توسط فیزیوتراپیست آموزش داده شدند، میتوانید آنها را با خیال راحت در خانه انجام دهید.
جهت تشخیص اینکه چه مواردی باید در برنامهی تمرینی شما گنجانده شود، فیزیوتراپ موارد زیر را انجام میدهد:
تحقیقات نشان دادهاند که تعداد بسیاری از بیماریها متناسب با شدت آسیب و میزان همکاری بیمار، از طریق ورزش درمانی کوتاه یا بلند مدت بطور کامل قابل درمان هستند.
یک برنامه منظم از ورزشهای کمر میتواند از درد در ناحیه پایین کمر پیشگیری کند و یا شدت و مدت بازگشت ناگهانی درد و مشکلات مربوط به دیسک و … را کاهش دهد. تمرینهای تدریجی، کنترل شده و پیشرونده میتواند به مفاصل جهت حفظ قدرت و انعطافپذیری آنها کمک کند.
این تمرینها همچنین سبب افزایش انتقال مواد مغذی شده که در نتیجهی آن دیسکها، عضلات، رباطها و مفاصل سالمتر باقی میمانند.
تمرین و ورزش درمانی غالباً پیش از درمانهای دیگر برای اختلالات مختلف مفصلی مورد استفاده قرار میگیرند. انجام تمرینهای دامنهی حرکتی بر روی مفاصل مختلف اغلب میتواند موجب بازیابی حرکت طبیعی و کاهش التهاب شوند.
تمرین درمانی میتواند موجب تسکین فشار بر روی مفاصل آسیبدیدهی شما شود. همچنین میتواند به شما کمک کند تا انعطافپذیری مفصل خود را حفظ کنید که این امر با افزایش سن نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. مشکلات مفصلی مربوط به مچ دست، شانه و زانو و به راحتی با انجام برخی حرکات آسان در خانه قابل برطرف شدن است.
سفتی، درد و تورم مرتبط با آرتروز در گردن، کمر و زانو میتواند به شدت دامنهی حرکت مفاصل مربوطه را کاهش دهد. تمرین درمانی به عنوان بخشی از برنامهی جامع درمانی آرتروز میتواند موجب بهبود قدرت عضله، حرکت مفصل، و وضعیت کلی فیزیکی بدن شود.
بعد از شکستگی، ممکن است جهت اطمینان از اینکه در سریعترین زمان ممکن به عملکرد بهینه بازگردید، تمرین درمانی توصیه شود. برای مثال اگر ساق یا مچ پا شکسته باشد، ممکن است پزشک محدودیتهای خاص تحمل وزن را برای شما تجویز نماید.
شواهد نشان میدهد که تمرینهای ایروبیک و مبتنی بر یادگیری میتوانند در حفاظت از سیستم عصبی کمک کنند و اثرات عمیقی بر سیستمهای مولکولی ویژهی دخیل در تنظیمات عصبی در افراد سالمند و افرادی که بیماریهای عصبی از جمله پارکینسونو سکته مغزی و… دارند، داشته باشد.
برنامههای توانبخشی شامل کار کردن با یک تیم جهت هدایت شما میباشد. این تیم معمولاً شامل فیزیوتراپیستها وکاردرمانها است. تیم درمانی احتمالاً ترکیبی از تمرینهای مختلف و سایر تکنیکها را برای کمک به بازیابی عضلات شما توصیه میکند.
ورزش درمانیها بر اساس اهداف تمرینی به انواع بسیاری تقسیمبندی میشوند:
هدف از این ورزشها حفظ و افزایش دامنهی حرکتی و تکنیکهای حرکات مفصل و کشش بافت نرم میباشد. این تمرینات به شما کمک میکند تا بتوانید هر مفصل را به اندازه دامنهی کامل حرکتی خود، حرکت دهید. سه نوع از ورزشهای دامنهی حرکتی وجود دارد: فعال، فعال کمکی و غیر فعال
دامنهی حرکتی فعال: شامل حرکات اعمالی بر تنها یک مفصل توسط یک شخص یا دستگاه است.
دامنهی حرکتی غیرفعال: نوعی از تمرینات هستند که توسط خود بیمار انجام میشوند.
دامنهی حرکتی فعال کمکی: این حرکات بصورت تلاش به نسبت مساوی بر روی مفصل از طرف هر کدام از منابع میباشد (بیمار و تراپیست یا دستگاه)
این برنامههای جسمی مانند تمرینات مقاومتی و استقامتی موجب افزایش توان ،قدرت و استقامت عضله میشوند. این نوع تمرینات بطور کلی در سه نوع ایزومتریک ،ایزوتونیک و ایزوکینتیک وجود داشته و معمولاً با مقاومت سنگین و تکرار کمتر انجام میگیرند. نمونههایی از آنها تمرین با توپ طبی، بلند کردن دمبل و دستگاههای سایبکس (Cybex) و بیودکس (Biodex) میباشد.
این نوع تمرین بر حفظ مرکز ثقل فرد جهت بهبود وضعیت قرارگیری بدن و اصلاح وضعیت ناصحیح بدن تمرکز دارد.
این تمرینات از طریق حرکت یا کشش انجام میشود. تمرینات انعطافپذیری میتوانند در بهبود و حفظ دامنهی حرکتی یک مفصل یا مجموعهای از مفاصل کمک کنند.
این ورزشها باید در حالت آرام و کنترل شده همراه با پیشرفت تدریجی جهت دامنههای حرکتی بیشتر انجام شوند. .پیلاتس، یوگا و تایچی تکنیکهایی هستند که میتوان به منظور بهبود انعطافپذیری مفصل استفاده کرد.
فعال شدن گروههای عضلانی بزرگ در طی یک دورهی زمانی تحت عنوان تمرینات استقامتی طبقهبندی میشود. نمونههای آن عبارتند از: پیادهروی ، دویدن، دوچرخهسواری و….
پیشرفت باید بخشی از یک برنامهی درمانی باشد تا از تداوم نتایج اطمینان حاصل شود. با انجام تمرینات استقامتی، پیشرفت از طریق افزایش شدت یا مدت آن میتواند رخ دهد.
چندین عامل در میزان بهینهی پیشرفت نقش دارند از جمله: